- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، با استعفای حمید استیلی از کمیته فنی پرسپولیس در اعتراض به جذب هشت وینگر، دوباره سوالهایی درباره نقش و ماهیت کمیتههای فنی در فوتبال ایران مطرح شدهاند. نهادهایی که نه در فوتبال حرفهای جهان سابقهای دارند و نه کارکردشان با منطق مدیریت ورزشی همخوان است.
در فوتبال مدرن، پس از انتخاب سرمربی، تمام مسئولیتها و اختیارات فنی بر دوش اوست. از سبک بازی گرفته تا انتخاب بازیکن، این سرمربی است که باید پاسخگو باشد، نه ساختاری موازی و غیرشفاف به نام «کمیته فنی». اما در ایران، این نهاد تبدیل شده به جایی برای جا دادن پیشکسوتانی که اغلب نه در چرخه مربیگری هستند، نه نقش مشخصی در تیم دارند، و گاهی هم صرفاً به دنبال حفظ جایگاه و درآمدی حداقلیاند.
حمید استیلی، یکی از این چهرهها، با سابقه یک گل خاطرهانگیز در جام جهانی ۹۸، سالهاست در تلاش است تا آن لحظه تاریخی را به سکویی برای حضور دائمی در بدنه فوتبال کشور تبدیل کند. همانطور که خداداد عزیزی نیز بارها با تکیه بر یک گل خاص تلاش کرده به موقعیتهای تصمیمساز وارد شود اما فوتبال نیازمند تخصص بهروز و کار حرفهای است، نه نوستالژی لحظات.
شاید امروز زمان آن رسیده باشد که فوتبال ایران به بازنگری در ساختارهایش بپردازد؛ اینکه هر کس سرجای خودش باشد و دخالتها جای خود را به اعتماد و اختیار حرفهای بدهند. سرمربیان باید آزاد باشند در انتخاب تیم خود و پیشکسوتان نیز اگر خواهان نقش جدی هستند، باید مسیر تخصصی و حرفهای را طی کنند، نه با تکیه بر کمیتههایی که نه در هیچ کجای دنیا وجود دارند، و نه در عمل کارایی دارند.