- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، ۲۷ اردیبهشتماه، حسین مطیعی به عنوان سرپرست فدراسیون سوارکاری منصوب شد؛ انتصابی که باید آغازی باشد بر روند قانونی انتخابات فدراسیون در بازه زمانی حداکثر ۷۵ روزه. اکنون، با گذشت بیش از یک ماه از آغاز سرپرستی، نه تنها اقدامی برای برگزاری مجمع انتخاباتی صورت نگرفته بلکه ابهامات متعددی درباره عملکرد مدیریتی هم مطرح شده است.
طبق حکم ابلاغی وزیر ورزش به سرپرست فدراسیون سوارکاری، وی صراحتا برای برگزاری انتخابات در کوتاهترین زمان ممکن منصوب شده که مدت آن را محمد شروین اسبقیان، معاون ورزش قهرمانی وزارتخانه، بین 60 تا 75 روز معین کرده است. بهرغم فعال بودن کمیسیونهای انتخاباتی و فراهم بودن بستر قانونی در روز انتصاب مطیعی برای سرپرستی ریاست، امکان شروع ثبتنامها وجود داشت زیرا آخرین انتخابات کمیسیونها طبق اخبار سایت رسمی فدراسیون، یکم مرداد 1402 اعلام شده که یعنی با وجود اعتبار 2 ساله، شروع روند انتخابات حتی تا اول اردیبهشت نیز امکان پذیر بود.
متاسفانه تعلل سرپرست فدراسیون برای آغاز ثبتنامها باعث شد که این فرصت به طور کلی از دست برود و حالا باید این اقدام چند ماه به تاخیر بیوفتد تا انتخابات کمیسیونها دوباره از سر گرفته شود؛ پس از تعیین نماینده کمسیونها نیز کاندیداها میتوانند شروع به ثبت کنند که با این شرایط، روز انتخابات را در بهترین حالت، میتواند اواسط پاییز به بعد تخمین زد.
مطیعی که مسئولیت محوله از سوی وزیر ورزش را به طور کل فراموش کرده، در قدم اول حضور، به دنبال برگزاری مسابقاتی افتاد که هیچ تخصصی در آن ندارد و نگران کنندهتر از آن، فقدان برنامه مشخص و حتی اقدامات اجرایی مبهم در فدراسیون سوارکاری است.
تنها فعالیت مشهود او، معرفی مشاور اقتصادی بدون رزومه است؛ تصمیمی که هیچ سنخیتی با حضور مطیعی در این فدراسیون ندارد. سؤالی که مطرح میشود این است که یک مشاور اقتصادی فاقد سابقه در این حوزه، چه کمکی به سرپرست فدراسیون برای برگزاری انتخابات میکند؟ آن هم سرپرستی که تنها برای برگزاری انتخابات آمده نه کار افتصادی!
از طرف دیگر تجربههای تلخی مانند حادثه مرگ عکاس ورزشی در مسابقات اتومبیلرانی در دوره سرپرستی که اخیرا اتفاق افتاد، نشان میدهد که بیتوجهی به تخصص میتواند بهای سنگینی داشته باشد. همین مسئله باعث میشود، روند رشته سوارکاری در ایران که ورزشی با ریسک بالا و نیازمند حفظ ایمنی زیادی است نیز نگران کنندهتر از قبل به نظر برسد؛ آیا باید منتظر حادثهای دیگر باشیم تا توجه جدیتری به تخصصگرایی در مدیریت فدراسیونها شود؟
به جز مشاور اقتصادی این سرپرست مشاوران دیگری نیز در فدراسیون به کارگیری شدند که از بازنشستگان هستند؛ ابهام دیگر آنجاست که وقتی این بازنشستگان برای مشاوره اجرایی به فدراسیون میآیند، دقیقا سرپرست منتصب از سوی وزارتخانه چه تخصصی دارد؟ شخصی که متخصص سوارکاری نیست، برای اجرائیات به مشاور نیاز دارد و از طرف دیگر در دوره برگزاری انتخابات نیز به دنبال مشاور اقتصادی است!