- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، وقتی پرسپولیس فصل بیستوچهارم را با رتبه سوم به پایان رساند، شاید بدبینترین هواداران این تیم هم فکر نمیکردند آنچه از آن بهعنوان ناکامی یاد میکردند، آنقدر واقعی و دردناک باشد. پرسپولیس امسال فقط بازنده بود؛ باشگاهی که به سلطنت عادت کرده بود، حالا باید در صف پلیآف آسیا هم نایستد، چون سهمیهاش را جا گذاشت؛ درست کنار جام حذفی، لیگ، سوپرجام و لیگ نخبگان! تیمی که به بردن عادت داشت، حالا باید یاد بگیرد باختن را هم بلد باشد، بدون اینکه صورت مسئله را پاک کند.
در باشگاهی که ۷ قهرمانی از ۹ فصل اخیر را در ویترین افتخاراتش چیده، سقوط به رده سوم و تماشای جشن قهرمانی دیگران، بیشتر شبیه یک شوخی بزرگ است تا یک نتیجه فوتبالی. شوک بزرگتر جایی رقم خورد که نه فقط جامها بلکه آینده هم دود شد و رفت هوا؛ آن هم وسط دود آتشسوزیهای مدیریتی.
در میانه این بحرانها، رضا درویش همانطور که آمده بود، بیسروصدا درحال رفتن است؛ یا شاید هم نه! درویش که فصل را با شعارهای حیا کن، رها کن به پایان رساند، در آخرین لحظات مثل فیلمهای هندی، با یک حکم ابقای موقت از هیاتمدیره و لبخند مصنوعی باقی ماند. ابقایی که بیشتر شبیه عقبانداختن تصمیم بود تا حمایت واقعی.
اما در این بنبست مدیریتی، نکتهای وجود دارد که همه به سادگی از کنارش رد میشوند؛ آنچه صندلی درویش را لق کرده، نه فقط نتایج روی زمین بلکه زد و بندهای پشت پرده در ساختمان باشگاه است. هیاتمدیرهای که هر روز یک شخصیت جدید را رونمایی میکند، یک روز اسم علی اینانلو را وسط میاندازد، یک روز زمزمه بازگشت جعفر سمیعی را بلند میکند و روز دیگر سکوت میکند؛ سکوتی که نه از عقلانیت که از بیتصمیمی ریشه میگیرد.
در این میان، نقش حمید استیلی هم کمرنگ نیست؛ مردی که مشاور عالی شد، نه بهخاطر رزومه فنی بلکه به خاطر رفاقت شخصی درویش به او. کمیته فنی پرسپولیس نه بر اساس معیارهای فنی بلکه بر اساس معادلات شخصی شکل گرفت. وقتی تصمیمات باشگاه بزرگ پایتخت در اتاقهای رودربایستی گرفته میشود، نتیجهای بهتر از این هم نمیتوان متصور بود.
درحالیکه رقبا در سکوت و بیحاشیه برای فصل بعد آماده میشوند، پرسپولیس هنوز درگیر این است که مدیرعاملش بماند یا برود، مالک باشگاه واکنشی ندارد، هیاتمدیره موضعگیری نمیکند، کنسرسیوم بانکی هم ترجیح داده فعلاً نباشد. همه سکوت کردهاند و فصل نقل و انتقالات تمام میشود. تنها چیزی که هنوز تمام نشده، بلاتکلیفی است؛ بلاتکلیفی در تصمیم، در مدیریت، در استراتژی.
اگر بنا باشد وسط نقلوانتقالات مدیرعامل عوض شود، اگر در روزهایی که باید ستاره جذب کنی، هنوز دنبال تفاهم پشت درهای بسته باشی، باید فاتحه حرفهایگری را خواند. باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس قرار نبود قربانی کشمکشهای مدیریتی شود، اما حالا نه جام مانده و نه سهمیه.
در پایان این فصل عجیب، تنها چیزی که باقی مانده، انبوهی از سوالهای بیپاسخ است؛ آیا درویش میماند؟ استیلی چه نقشی در تصمیمات فنی دارد؟ هیاتمدیره واقعاً دنبال آینده باشگاه است یا مهرهچینی جناحی؟ و از همه مهمتر، پرسپولیس در آینده قرار است با چه الگویی ساخته شود؟ پاسخ به این سوالها، نه در زمین فوتبال بلکه پشت درهای بسته بانک شهر و جلسات پر از حاشیه هیاتمدیره نهفته است.
فصل آینده خیلی زود شروع میشود. اما سوال اینجاست؛ آیا پرسپولیس قبل از شروع فصل، از خواب زمستانی مدیریتی بیدار خواهد شد؟ یا باز هم قرار است قافیه را به همانهایی ببازد که همیشه خوب بلدند از حاشیهها، برای خودشان سکو بسازند؟
در این آشفتهبازار، رقبا در حال بستن تیم، هواداران در حال از دست دادن اعتماد، و پرسپولیس؟ همچنان در بلاتکلیفی مطلق. یک باشگاه بزرگ، یک برند ملی، حالا به یک بنگاه پراکنده بدل شده؛ بدون تصمیم و بیهدف.