- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، باشگاه هوادار، یکی از جوانترین تیمهای لیگ برتر فوتبال ایران، پس از چند فصل حضور در سطح اول فوتبال کشور، در فصل ۱۴۰۳–۱۴۰۴ با نتایجی ضعیف، خیلی زودتر از آنچه تصور میشد، سقوط خود به لیگ دسته اول را قطعی کرد. تیمی که زمانی با برنامهریزی منظم و ساختار مدیریتی منسجم شناخته میشد، حالا نهتنها از لحاظ فنی فروپاشیده، بلکه در آستانه یک بحران عمیقتر و نگرانکنندهتر قرار گرفته است: از دست دادن هویت و جغرافیای خود.
در روزهایی که این کلونی بی هوادار در حال هضم تلخی سقوط هستند، اخبار غیررسمی اما پرتکراری از احتمال انتقال امتیاز باشگاه هوادار به شهر گرگان منتشر شده؛ اخباری که هنوز تکذیب رسمی و شفاف از سوی مالکان باشگاه دریافت نکرده و فضای ابهام را دوچندان کرده است. این زمزمهها زمانی جدیتر تلقی میشوند که میدانیم بخش قابل توجهی از مدیران فعلی باشگاه، گرگانیالاصل هستند و پیشتر نیز تمایلاتی برای انتقال تیم به آن منطقه از کشور نشان داده بودند.
این در حالیست که اداره کل ورزش و جوانان استان تهران، در موضعی رسمی با این انتقال مخالفت کرده. با این حال، مخالفت صرف یک نهاد دولتی برای جلوگیری از تصمیماتی که ممکن است در سطح مالکیت باشگاه گرفته شود، کافی نیست؛ بهویژه زمانیکه مالکیت خصوصی و نبود شفافیت مالی و مدیریتی، دست مدیران را برای اجرای چنین تصمیماتی باز میگذارد.
باشگاهی که باید در روزهای پس از سقوط، به فکر بازسازی ساختار فنی، جذب بازیکنان کلیدی برای صعود مجدد، و تدوین برنامهای برای بازگشت به سطح اول فوتبال کشور باشد، اکنون درگیر شایعههاییست که ریشه در نبود انسجام، بیبرنامگی و سوءمدیریت دارد. در چنین فضایی، طبیعیست که هیچ تصمیم فنیای نیز با قطعیت گرفته نشود؛ نیمکت تیم برای فصل آینده هنوز خالی است.
اگرچه امید روانخواه در هفتههای پایانی عملکرد نسبتاً قابل قبولی داشت و تیم را از فروپاشی کامل نجات داد، اما شنیده میشود که او در انتظار پیشنهاداتی از لیگ برتر است و تمایل چندانی برای حضور در لیگ دسته اول ندارد. از طرف دیگر، اخبار غیررسمی از مذاکرات مدیران باشگاه با کیانوش رحمتی، مربی اهل گرگان، منتشر شده که گمانهزنیها درباره پروژه انتقال تیم به آن شهر را تشدید میکند.
هوادار امروز نهفقط یک تیم سقوطکرده، بلکه یک مجموعه بیهویت، بلاتکلیف و در معرض سوءاستفادههای مدیریتی است. اگر این روند متوقف نشود و اگر مسئولان ورزشی و فوتبالی کشور نسبت به حفظ ساختار جغرافیایی و هویتی باشگاهها بیتفاوت بمانند، فوتبال ایران باید در آیندهای نهچندان دور با پدیدهای روبهرو شود که در آن تیمها دیگر با هویت شهری و اجتماعیشان تعریف نمیشوند، بلکه با جابجاییهای پشتپرده و منفعتطلبیهای مقطعی از ریشه جدا میشوند.
باشگاه هوادار به شفافیت نیاز دارد. آنها حق دارند بدانند آینده تیمشان کجاست، چه کسانی برای آن تصمیم میگیرند و با چه نیتی. سکوت، ابهام و بیتفاوتی، دردی است که از سقوط فنی خطرناکتر است.