- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، با مشخص شدن ادامه حضور رضا درویش در پرسپولیس، هواداران این تیم این توقع را دارند که برای یکبار هم که شده با همه روراست باشد و به جای تکرار شعارهای همیشگی، شفافسازی کرده و روشنگری کند. درویش که همیشه در گفتوگوهایش از "مدیریت درست" و "تصمیمات حسابشده" دفاع کرده، حالا باید برابر افکار عمومی قرار بگیرد و از عملکردش به عنوان مدیرعامل باشگاه دفاع کند، نه اینکه باز هم همان کلیشههای همیشگی را تکرار کند.
در اکثر مصاحبههای اخیر آقای مدیر، این نکته را خاطرنشان میکند که در زمان حضورش در پرسپولیس، اقدامات قابل توجهی در راستای تقویت تیم و بازیکنان انجام داده. یکی از نکاتی که درویش همیشه به آن اشاره دارد، آوردن بازیکنان خارجی و استفاده از درآمد فروش عبدالکریم حسن برای جبران ضررهای حاصل از جذب نبیل باهویی است. اما جالب اینجاست که سوالات زیادی در این میان بیپاسخ مانده که باید پاسخگو باشد.
از بازیکن خارجی تا جبران ضررهای باهویی؛ کجا بود مدیریت؟
درویش در حالی از جبران ضررهای حاصل از جذب باهویی صحبت میکند که خود این انتقال از ابتدا جای سوال داشت. نبیل باهویی که نه سابقه درخشانی در فوتبال ایران داشت و نه با نیازهای پرسپولیس همخوانی داشت، چگونه و چرا جذب شد؟ این تصمیمات چه نتیجهای جز اتلاف منابع مالی و بروز بحرانهای تیمی داشت؟ آیا درویش نمیداند که برخی از این تصمیمات در تاریخ باشگاه بهعنوان اشتباهات بزرگ ثبت شدهاند؟ رد ترکشهای این اشتباه همچنان روی باشگاه پرسپولیس و کارنامه رضا درویش باقی مانده است.
درویش همیشه از جبران ضررها با خرید بازیکنان خارجی یاد میکند، اما سوال اینجاست که این بازیکنان خارجی که او به تیم آورده، تا چه حد در تقویت تیم موفق بودهاند؟ آیا واقعاً تصمیمات او در این زمینه نتیجهبخش بوده یا صرفاً برای پر کردن خلأهای تیم، بازیکنانی وارد شدند که نهتنها کیفیت بالایی نداشتند، بلکه در بعضی مواقع حتی باعث تشدید مشکلات تیم شدهاند؟ نمونه بارز این موضوع، لوکاس ژوائو است، بازیکنی که بیشتر از آنکه به تیم کمک کند، به یک نماد از اتلاف منابع مالی تبدیل شد.
از دست دادن ستارهها؛ چرا پرسپولیس در نقطه بحرانی است؟
درویش در حالی که همیشه از جذب بازیکنان خارجی بهعنوان یک اقدام مدیریتی موفق یاد میکند، اما انگار فراموش کرده که یکی از مهمترین اشتباهات مدیریتی او و تیمش، از دست دادن ستارههایی چون بیرانوند، ترابی و اسماعیلیفر بود. در حالی که این بازیکنان در پرسپولیس نقش کلیدی ایفا میکردند و حتی برخی از آنها به سطح ملی رسیده بودند، چرا چنین تصمیماتی گرفته شد که به جدایی این بازیکنان منجر شد؟ آیا واقعاً بهعنوان مدیر باشگاه، درویش هیچگاه نتواست بهدرستی نیاز تیم را در این مقاطع شناسایی کند و آنطور که باید، از تواناییهای این ستارهها بهره ببرد؟ پرسش اینجاست که چرا به جای تقویت تیم با حفظ بازیکنان کلیدی، شاهد جدایی این ستارگان بودیم؟ آیا این تغییرات صرفاً بهدلیل سیاستهای مالی و قراردادی بوده یا دلایل دیگری هم پشت این اتفاقات قرار دارد؟
چرا به سرمربیانی که حتی از فوتبال ایران شناخت نداشتند، فرصت داده شد؟
اما یکی دیگر از جنبههای قابل توجه مدیریت درویش، انتخابهای مربیگری در این سالها بوده است. خوان کارلوس گاریدو، سرمربی که از همان ابتدا پیشبینی میشد به دلیل نداشتن آشنایی کافی با فوتبال ایران و مشکلات جدی در سبک بازی، نمیتواند موفق باشد، بهعنوان سرمربی انتخاب شد. او که سابقهای از موفقیتهای بزرگ نداشت و در هر باشگاهی که بود، مدت زیادی دوام نیاورد، چرا در پرسپولیس بهعنوان گزینه اصلی مطرح شد؟ آیا درویش در انتخاب مربی، صرفاً تحت تاثیر تصمیمات آنی و بدون ارزیابی دقیق قرار گرفته است؟ در حالی که کارتال، مربی با تجربه و کارنامهدار، بهتازگی برای هدایت تیم وارد عمل شده، درویش باید پاسخ دهد که چرا بهجای انتخاب چنین مربی باتجربهای از ابتدا، انتخابهای دیگری را مطرح کرده که هیچکدام نتوانستهاند انتظارات هواداران را برآورده کنند.
فرصت روشنگری؛ اکنون زمان پاسخگویی است
حالا که درویش برای مدت طولانیتری در پرسپولیس باقی مانده و بحرانها پشت سر گذاشته شده، این فرصت برای او فراهم است تا در برابر هواداران و رسانهها قرار گیرد و توضیحاتی شفاف درباره تصمیمات مدیریتیاش بدهد. اینکه صرفاً از واژههای "مدیریت کردم" و "با فروش بازیکن موفق عمل کردم" استفاده کند، بهتنهایی نمیتواند ابهامات را از بین ببرد. حالا وقت آن رسیده است که درویش با شفافسازی و پاسخ به پرسشهای اساسی، به اعتماد هواداران بازگردد و نشان دهد که واقعاً آنطور که ادعا میکند، در پرسپولیس موفق عمل کرده است.