- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
حمیده ابریشمکار در گفتوگو با خبرنگار میدان در خصوص فحاشیهای متعدد در لیگ و روی سکوها اظهار کرد: هیجان بخشی از فوتبال است، اما فحاشی سیستماتیک بخشی از بحران فرهنگی است. در فوتبال حرفهای دنیا هم تنش هست، اما چارچوبهای خاص خودش را دارد. جایی که مرز نباشد، خشونت کلامی عادی میشود. مربیان، بازیکنان .. نماد هستند، نه صرفا آدم، یعنی باید آنها با رفتارشان جو ورزشگاه را کنترل کنند. وقتی به یک مربی یا بازیکن حمله میشود، در واقع به هویت تیم، هویت رقیب یا حتی یک احساس جمعی حمله میشود. این رفتار نقد نیست؛ تخلیه روانی است. همان تماشاگری که امروز یک فوتبالیست یا مربی را اسطوره میکند، فردا همان آدم را با بدترین الفاظ تخریب میکند. این تناقض نیست؛ این نشانه یک مشکل روانی جمعی است.
وی ادامه داد: ما قهرمان میخواهیم، اما انسان نمیخواهیم. قهرمان باید همیشه بدون نقص باشد، همیشه برنده شود و همیشه مطابق میل ما رفتار کند. بازیکن لحظهای که خطا میکند، تبدیل میشود به هدف خشم جمعی و باعث التهاب روی سکوها میشود. فحاشی در فوتبال ایران نتیجه هیجان نیست؛ بلکه نتیجه نبود سواد هیجانی است؛ این طور هم میتوان گفت که این موضوع نتیجه رسانههایی است که تنش را بزرگ میکنند، مدیرانی که فقط نتیجه میخواهند و جامعهای که یاد نگرفته با شکست چهکار کند.

ابریشمکار اشاره کرد: وقتی ورزشگاه تبدیل میشود به تنها جایی که میشود نسبت به عملکرد تیم مورد علاقه اعتراض کرد، طبیعی است که فریادها و شعارها نیز زشت میشود. اگر امروز به یک فوتبالیست فحش داده میشود، فردا نوبت فرد دیگری خواهد بود؛ زیر را مسئله شخص نیست، بلکه مسئله یک چرخه بیمار است.
فوق تخصص روانشانس ورزشی در بخش دیگری از صحبتهای خود افزود: ما در فوتبالمان مشکل فحش نداریم؛ مشکل خشم مهارنشده داریم. ورزشگاه جایی شده که آدمها هر چیزی را که نمیتوانند در زندگی بگویند، میآیند استادیوم فریاد میزنند. اگر بخواهیم پدیده فحاشی در ورزشگاهها را علمی بررسی کنیم، باید بگوییم این رفتار صرفاً یک واکنش فوتبالی نیست، بلکه یک پدیده روانشناختی اجتماعی است. در فضای ورزشگاه، فرد از هویت شخصی خارج میشود و وارد هویت جمعی میشود. این تغییر هویت باعث کاهش کنترل هیجانی و افزایش رفتارهای تکانشی میشود؛ رفتاری که شاید همان فرد در زندگی روزمره هرگز انجام ندهد.
وی گفت: از سوی دیگر، فوتبال در جامعه ما فقط یک ورزش نیست؛ بلکه ورزش بخصوص رشته جذاب فوتبال تبدیل به محل فرافکنی، فشارهای روانی و ناکامی خشمهای انباشته شده تبدیل است. به همین دلیل، فحاشیها اغلب از سطح نقد فنی عبور میکنند و شخصی میشوند.
این روانشاس درباره فحاشی به مربی و بازیکنان و تاثیر آن نیز تصریح کرد: در مورد مربیان یا بازیکنان شناختهشده، ما با پدیده اسطورهسازی روبهرو هستیم. جامعه ابتدا این افراد را در جایگاه قهرمانهای آرمانی قرار میدهد، اما وقتی آن تصویر ایدهآل خدشهدار میشود، واکنش شدید هیجانی و گاه تخریبی رخ میدهد. این یک چرخه شناختهشده در روانشناسی است که به آن ایدهآلسازی افراطی و سپس بیارزشسازی کامل گفته میشود. بنابراین، فحاشی تماشاگر را نباید فقط به بیفرهنگی فردی نسبت داد. این رفتار نتیجه نبود آموزش هیجانی، ضعف مدیریت فرهنگی در فوتبال و تبدیلشدن ورزشگاه به تنها محل تخلیه هیجان جمعی است.
وی در پایان اشاره کرد: تا زمانی که فوتبال فقط میدان تخلیه خشم و میدان آموزش فرهنگ رقابت باشد، این رفتارها تکرار خواهد شد و تمام شدنی نیست.