- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، مرور کارنامه وحید هاشمیان که اکنون لباس سرمربیگری پرسپولیس را به تن کرده، در ابتدا ممکن است برای برخی بدون زرقوبرق و هیجان به نظر برسد؛ نه تجربهای بهعنوان سرمربی و حضوری در تیمهای سطح بالای باشگاهی. اما پشت این چهره ساکت، ذهنی پنهان است که میتواند پرسپولیس را وارد فصل تازهای کند؛ فصلی که شاید در آن، نظم جای هیجان را بگیرد و فوتبال بر پایهی منطق و طراحی مجدد باشد، نه صرفاً نتیجهگرایی لحظهای.
مردی که روزی در ورزشگاههای بوندسلیگا با پیراهن بایرنمونیخ و بوخوم میدرخشید، حالا با ذهنیتی آلمانی اما چالشی کاملاً ایرانی، یکی از پرتنشترین و پرانتظارترین نیمکتهای آسیا را در دست گرفته؛ جایی که شکست، کمتر از فاجعه دیده نمیشود و پیروزی، فقط کمی از فشار کم میکند.
از آنالیز در تیم ملی تا طراحی ساختار در باشگاه
هاشمیان در دوران بازیگریاش نماد نظم و تمرکز بود؛ همان چیزهایی که امروز پرسپولیسِ پس از گلمحمدی و کارتال به شدت به آن نیاز دارد. پس از بازنشستگی، مسیر مربیگریاش را آهسته اما هدفمند طی کرد؛ ابتدا در آکادمیها، سپس بهعنوان دستیار تیم ملی در دوران ویلموتس و اسکوچیچ. او در تیم ملی بیشتر در ساختار تمرینات، طراحی خطوط فنی و تحلیلهای ویدیویی فعال بود؛ جایی که دقت و وسواس آلمانیاش باعث شد نظر خیلیها جلب شود.
هاشمیان پس از بازنشستگی، برخلاف بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی، راهی پر از هیاهو را انتخاب نکرد. او به جای تلویزیون، فضای مجازی یا کار با چهرههای سیاسی، مسیر مربیگری علمی را دنبال کرد؛ از آموزش در آلمان تا گرفتن مدرک «یوفا پرو»؛ گرانترین و سختگیرانهترین مدرک مربیگری در جهان فوتبال. مدرکی که در میان مربیان ایرانی، هنوز کالایی نایاب است.
در تیم ملی، چه در دوران ویلموتس و چه بعد از آن با اسکوچیچ، مسئولیتهای جدیتری بر عهده گرفت. او در طراحی تمرینات، تحلیل بازیها و مطالعهی رقبای تیم ملی، نقشی پررنگ اما دور از دوربینها داشت. بسیاری از کارشناسان وقت، عملکرد دقیق و حرفهای او را تحسین کردند، حتی اگر رسانهها علاقهای به پوشش آن نداشتند.
پرسپولیسِ بدون نقشه، حالا به مهندس نیاز دارد
هاشمیان وارد تیمی شده که در خط دفاعی ساختار نسبتاً محکمی دارد اما در فاز تهاجمی، عمق و تنوع از آن رخت بربسته. طی 2 فصل اخیر، بارها پرسپولیس در مقابل تیمهایی با ساختار فشرده، ناتوان از خلق موقعیت بود و بیش از اندازه به ضربات ایستگاهی یا خلاقیتهای فردی تکیه داشت. حالا این دقیقاً همان جایی است که یک مربی با ذهن تحلیلگر و متمایل به طراحی، میتواند تغییری جدی ایجاد کند.
هاشمیان مربیای نیست که به لب خط بیاید و با فریاد، شوق تماشاگران را برانگیزد. او مربی سکوت و ساختار است. کسی که به جای قهرمان شدن در کنفرانسهای خبری، ترجیح میدهد در جلسههای فنی، برتری را بسازد. این، دقیقاً همان چیزیست که پرسپولیس مدتهاست از آن فاصله گرفته.
در آستانه آزمون، میان 2 خواسته
هاشمیان حالا میان 2 مطالبه ایستاده. از یکسو خواسته هوادارانی که پیروزی فوری میخواهند و از سوی دیگر، نقشهای که به زمان، ثبات و صبر نیاز دارد. اگر بتواند بین خواستههای خودش و انتظار جامعه پرسپولیسی پل بزند، نهتنها تیم را نجات خواهد داد، بلکه خودش را بهعنوان یک مربی متفاوت از نسل فعلی تثبیت میکند. او مربی نتیجهگرای صرف نیست؛ ذهن او به دنبال ساختار، توازن و جزئیات است.
برای باشگاهی مثل پرسپولیس، که از قهرمانی اشباع شده و حالا بیش از جام، به هویت فوتبالی نیاز دارد، شاید وقت آن رسیده که از کنار نتايج صرف عبور کند و به سمت شکل دادن یک سبک بازی معتبر برود. وحید هاشمیان شاید همان پازلی باشد که برای این تغییر، سالها گم شده بود.