- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، فصل بیست و چهارم برای باشگاه پرسپولیس فقط یک ناکامی ورزشی نبود، بلکه بازتابی کامل از بحرانهای مدیریتی و رسانهای باشگاه بود. فصلی که در آن نه جامی بهدست آمد، نه سهمیهای کسب شد و نه حتی ارتباطی مؤثر با هوادار برقرار شد. در این میان، یکی از پررنگترین غیبتها، غیبت صدای رسمی باشگاه در بحرانیترین لحظات بود؛ صدایی که باید در روزهای سخت، مقابل موج تخریبها میایستاد اما ترجیح داد سکوت کند.
همهچیز از یک هجمه شروع شد؛ هجمهای گسترده و جنجالی علیه یکی از مهمترین حامیان مالی باشگاه، بانکی که سالهاست بخش اعظم منابع مالی تیم را تأمین میکند. در شرایطی که انتظار میرفت روابط عمومی باشگاه با انتشار دادههای رسمی و اطلاعرسانی شفاف از فضای ایجادشده جلوگیری کند، هیچ واکنش ساختاری دیده نشد.
حملات مجازی به بانک شهر شدت گرفت، ابهامها بیشتر شد، گمانهزنیها داغتر و فضای هواداری به سمت بیاعتمادی رفت. در چنین فضایی، برخی مدیران بانکی ناچار شدند با صدور بیانیه بهصورت مستقیم درباره حمایتهای مالی خود اطلاعرسانی کنند.
در دل این حاشیهها، هواداران پرسپولیس بارها پرسیدند که وظیفه روابط عمومی چیست که در سختترین لحظات، هیچ پاسخ روشنی ارائه نمیشود؟ اگر موضعگیری مشخصی نسبت به حامی مالی باشگاه وجود ندارد؟ اگر فضای رسانهای و محتوایی باشگاه از کنترل ساختار رسمی خارج شده و در دست کانالها و صفحات شخصی قرار گرفته است؟
نام مصطفی لشگری، مدیر فعلی روابط عمومی باشگاه، بارها و بارها در این روزها مطرح شد. نه بهخاطر مصاحبهها، نه بهخاطر روشنگریها، بلکه بهخاطر غیبت در بزنگاههای حساس، سکوت در برابر کمپینهای تخریب و رهاسازی افکار عمومی در شرایطی که نیاز به پاسخگویی بود. اینروزها هوادار میپرسد، اگر او مسئول پاسخگویی به افکار عمومی نیست، پس چه کسی باید در این میدان حاضر باشد؟
در همین فضای پر ابهام، بحثی دیگر در خصوص تبدیل رسانههای رسمی باشگاه به سکویی برای رشد برندهای شخصی نیز مطرح شده است. محتوایی که قبل از این باید در صفحات رسمی باشگاه منتشر میشد، ابتدا در صفحات فردی دیده میشود. تصاویری که از تمرینات گرفته میشود، اخبار نقلوانتقالاتی، زودتر از همهجا در اکانتهایی منتشر میشود که مسئولیتی رسمی در باشگاه دارند، اما تمرکز اصلیشان نه باشگاه، بلکه دیدهشدن خودشان است.
هوادار میبیند که با منابع مالی باشگاه، با دسترسیهای انحصاری به امکانات تیم، برندهای شخصی تقویت میشوند. صفحههایی که از اسم پرسپولیس درآمدزایی میکنند، اما محتوا تولید نمیکنند مگر برای بالا بردن نرخ تعامل و پستهای خودشان.
از سوی دیگر، رضا درویش، مدیرعامل باشگاه که در ماههای اخیر در معرض سنگینترین فشارها قرار داشت، عملاً بدون حمایت رسانهای سازمانیافته رها شده بود. در هیچیک از بزنگاهها، نه کمپین اطلاعرسانی راه افتاد، نه تلاشی برای علتیابی شرایط پیچیده مالی باشگاه شد، نه برنامهای برای شفافسازی در اختیار رسانهها قرار گرفت. این در حالی است که روابط عمومی هر باشگاه بزرگی باید در موقعیتهای بحرانی، به دفاع از شفافیت و افکار عمومی بپردازد.
اکنون آنچه برای پرسپولیس باقی مانده، مجموعهای از سوالات بیپاسخ است. هوادار، در کنار شکستهای فنی به دنبال دلایل شکستهای ارتباطی و رسانهای نیز میگردد. چرا هیچکس پاسخگو نیست؟ چرا کانالهای رسمی باشگاه بهجای اطلاعرسانی، تنها به بازنشر عکس و ویدیو اکتفا کردهاند؟ چرا وقتی حامی مالی باشگاه هدف حمله قرار گرفت، هیچکس از درون باشگاه دفاع نکرد؟ و چرا مسئولان روابط عمومی، در برابر تمام این بحرانها، ترجیح دادند تماشاگر باشند؟
اکنون با پایان فصل، پرسپولیس با انبوهی از سوالات بیپاسخ مواجه است؛ از دلایل غیبت رسانهای در بحرانها تا نحوه مواجهه با چالشهای داخلی. فصل جدید برای پرسپولیس باید نهتنها آغازی برای بازسازی فنی، بلکه نقطهای برای بازتعریف نقش و جایگاه رسانه رسمی باشگاه باشد؛ رسانهای که مسئولیتپذیر، پاسخگو و در خدمت منافع هواداران و اعتبار باشگاه باشد.