- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، تیم فوتبال امید که مهمترین مسیر انتقال ستارههای جوان به تیم بزرگسالان است، ماههاست در بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. حالا که بیمهریهای طولانی مدت نسبت به این تیم به پایان رسیده و آقایان بالاخره به دنبال جذب مربی هستند، مافیای فوتبال گریبان امیدهای ایران را گرفته است.
سکوتی که مشکوک است
روزی نیست که فوتبال ایران با بحران جدیدی مواجه نباشد. این روزها، سکوت فدراسیون فوتبال درباره سرنوشت تیم امید نه از جنس اهمال ساده، بلکه نشانهایست از آنچه در پشت درهای بسته در حال پختوپز است.
تیمی که قرار بود موتور تولید ستاره برای تیم ملی بزرگسالان باشد، حالا نه برنامهای دارد، نه اردو و نه حتی سرمربی. اما سکوت خبری وقتی خطرناکتر میشود که نامهایی از دل این بیبرنامگی بیرون میآید که بیشتر از شایستگی، رابطه دارند.
روانخواه از کجا آمد؟
در روزهایی که بحث بر سر شایستگی مربیگری تیم امید زیاد است، ناگهان نام امید روانخواه به عنوان گزینه اصلی هدایت تیم امید مطرح میشود. این مربی، بیش از آنکه روی نیمکت فوتبال دیده شده باشد، در قاب تلویزیون و کنار سیاستمداران شناخته شده است.
فشار جدی یکی از نمایندگان بانفوذ مجلس که دست بر قضا از همشهریان این مربی است، برای جا انداختن روانخواه در این سمت، تلاش زیادی کرده است. نمایندهای که سابقه ارتباط دیرینه با این مربی دارد و به واسطه جایگاهش در فراکسیون ورزش، تلاش میکند با نفوذ سیاسی و سفارش او به تاج، حکم سرمربیگری تیم امید را برای دوست قدیمیاش امضا کند.
قرار نیست امید بسازیم؛ قرار است با امید بسوزیم
مشکل اصلی اما فقط رابطه و رانت نیست؛ کارنامه روانخواه خالیتر از آن است که حتی بتوان دربارهاش تردید داشت. او در استقلال خوزستان نتوانست موفقیتی کسب کند و خیلی زود کنار رفت. در شهرداری آستارا و قشقایی شیراز هم تیمهایش نه تنها موفقیتی کسب نکردند، بلکه روی ریل ناکامی حرکت کردند.
نه قهرمانی، نه صعود و نه حتی تجربه همکاری با تیمهای پایه یا ملی حتی به عنوان دستیار. اما وقتی پشتوانهات از صحن علنی مجلس میآید دیگر حساب و کتاب منطقی روی کاغذ معنایی ندارد.
تیم امید، سهمالناس سیاسی؟
تیم امید همیشه آسیبپذیرترین رده در ساختار تیمهای ملی بوده است؛ جایی که نه رسانهای دارد، نه حمایت کافی و نه مطالبهگری جدی. حالا همین خلأ تبدیل به طعمهای شیرین برای نمایندگانی شده که در حال تبدیل فوتبال به قلمرو تحت نفوذ خود هستند.
تیمی که باید با برنامهریزی فنی بازیکنان نسل آینده را تربیت کند به محلی برای پرداخت بدهیهای رفاقتی بدل شده است. این انتصاب اگر اتفاق بیفتد زنگ خطر جدی برای آینده تیم ملی بزرگسالان هم خواهد بود؛ چرا که مهرهسازی با این شکل از مدیریت، نتیجهای جز شکست و عقبماندگی ندارد.
گرگ رسانه، بره در خانه!
امید روانخواه همیشه بیشتر یک چهره رسانهای بوده تا یک مربی. حضور پررنگش در برنامههای تلویزیونی، تحلیلهای اغلب جنجالی و نزدیکیاش به برخی چهرههای سیاسی، عملاً او را به مربیای تبدیل کرده که رزومهاش بیرون از زمین چمن ساخته شده نه داخل زمین.
ناکامی، تحقیر و ادامه حسرت المپیک
تیم امید با این انتصاب احتمالی در آستانه یک سقوط دیگر قرار میگیرد. تجربه تلخ حذفهای پیاپی در دورههای قبلی انتخابی المپیک هنوز فراموش نشده و حالا قرار است بار دیگر این تیم به دست کسی سپرده شود که حتی در سطح لیگ یک هم نتوانست بدرخشد.
نیمکتی که باید جایگاه مربیان استخوانخردکرده و باسابقه باشد، دارد به طعمهای برای رانت سیاسی و رابطهسالاری تبدیل میشود. فدراسیون فوتبال که باید نهاد تصمیمگیر حرفهای باشد، در حال تبدیل شدن به تریبون مجلسیهاییست که با سفارشهای سیاسی مسیر تیمهای ملی را تعیین میکنند. انتخاب روانخواه اگر نهایی شود نهتنها نشانه شکست فنی، بلکه نشانه فروپاشی اصول حرفهای در ساختار فوتبال ایران خواهد بود.
روزی که روانخواه با سفارش نماینده مجلس به اردوی تیم امید برود، باید فاتحه هرگونه "امید" را در فوتبال ملی خواند.