- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، فصل بیستوچهارم برای پرسپولیس نه یک تجربه تلخ، بلکه یک سقوط تمامعیار بود؛ نه از آنها که بشود به بدشانسی یا اشتباهات داوری حواله کرد، بلکه یک فروپاشی داخلی برنامهریزینشده و البته عبرتآموز بود. قهرمان فصل قبل، اینبار با دستان خودش جام را دود کرد و به آسمان فرستاد؛ نه در برابر غولها، بلکه در زمین تیمهایی که هنوز در لیگ برتر جا نیفتادهاند.
وقتی ستون فقرات تیم شکست
نقطه آغاز فاجعه، نه یک شکست درون زمین بود، نه یک اشتباه تاکتیکی؛ همهچیز از همان تابستان آغاز شد، وقتی پرسپولیس تصمیم گرفت هویتش را بفروشد. بیرانوند، اسماعیلیفر، ترابی، یکبهیک رفتند و با لبخند بدرقه شدند. نه تمدیدی، نه جایگزینی، نه حتی تلاشی برای حفظ استخوانبندی تیم قهرمان. مربی هم که رفت، فقط پوست تیم ماند و استخوانها یکییکی از هم پاشیدند. در فوتبال حرفهای، ستون فقرات اگر بشکند، بقیه اجزا هم با آن سقوط میکنند.
مدیرانی که بیشتر ناظر بودند تا رهبر
فصل بیستوچهارم، فصلی بود که مدیریت در پرسپولیس صرفاً حضور اسمی داشت. تیم قهرمان با جدایی ستارهها تنها ماند و جایگزینهایی که یا دیر آمدند یا اصلاً نیامدند. باشگاهی که باید از قهرمانی دفاع میکرد، بیهیچ تدبیری وارد فصل جدید شد؛ بدون برنامه نقلوانتقالاتی، بدون آمادهسازی ساختاری و حتی بدون چشمانداز. مدیران در سکوت و بیتفاوتی تیم را به دل طوفان فرستادند؛ مثل ناخدایی که سکان را رها کرده و با خیال راحت به دوردست نگاه میکند!
نیمکت پرسپولیس؛ جایی برای تجربهآموزی، نه قهرمانی
سرخها فصل را با مربی آغاز کردند که حتی تلفظ درست نام تیمها را بلد نبود، چه برسد به مدیریت بحران. از همان روز اول مشخص بود که انتخاب سرمربی خارجی بدون شناخت از فضای فوتبال ایران، ریسکی است که به شکست منجر خواهد شد. بازیهای پرنوسان، تصمیمات عجیب، ترکیبهای درهمریخته و بیثبات؛ هیچ چیز بوی قهرمانی نمیداد. تغییر مربی هم فقط عوض شدن نام روی نیمکت بود؛ نه شخصیت فنی، نه نظم تیمی و نه حتی شوک مثبت. هر کسی آمد، یکچیز کم داشت وآن هم ایده بود.
اورونوف؛ خاموش شدن چراغ امید
اگر فصل بیستوسوم با درخشش یک مرد به قهرمانی رسید، فصل جدید با غیبت همان مرد آغاز شد. اورونوف، بازیکنی که با ۱۳ گل مستقیم در نیمفصل دوم فصل گذشته، سرنوشت لیگ را عوض کرده بود، امسال فقط یک اسم روی لیست بود. مصدومیتهای پیدرپی، ناآمادگی بدنی و غیبت در مقاطع حساس، او را به یک خاطره تبدیل کرد. پرسپولیس بدون اورونوف مثل یک ارکستر بدون رهبر بود.
خط حملهای که تهدید نبود، خط میانی که ارتباط نداشت
فصل بیستوچهارم برای پرسپولیس فصل ناهماهنگی بود. تیمی پر از اسمهای بزرگ اما بینقشه. نه مهاجمی بود که در بزنگاه گل بزند، نه هافبکی که جریان بازی را به دست بگیرد. ساختار هجومی، تکهتکه، بیربط و کاملاً منفصل از دفاع عمل میکرد. گلها سخت میآمدند و موقعیتها سختتر خلق میشدند. وقتی هم که تیم جلو میافتاد، بلد نبود نتیجه را حفظ کند. نه در حمله ترسناک بود، نه در دفاع مستحکم.
قهرمان سابق، در برابر تیمهای کوچک جا ماند
نتایج جالبی در این فصل به ثبت رسید. پرسپولیس برابر مدعیان مستقیم قهرمانی، عملکرد قابل قبولی داشت؛ استقلال و حتی تراکتور. مشکل از جایی شروع شد که سرخها در آزادی به تیمهایی مثل نساجی و مس باختند، یا در قزوین و اهواز امتیاز از دست دادند. مجموعاً ۱۲ امتیاز مقابل تهجدولیها از دست رفت؛ همان ۱۲ امتیاز که جام را از تهران به تبریز برد. در فوتبال، قهرمان کسی نیست که بازی بزرگ را ببرد، کسی است که بازی کوچک را نبازد.
تراکتور؛ تیمی که حریف خودش نبود، فقط حریفان را برد
در سوی دیگر، تراکتور نه انفجاری بازی کرد و نه جنجال آفرید. فقط بازی خودش را کرد، آرام، منظم، باثبات. کادرفنی تیم را ساخت، مدیریت حاشیهها را کنترل کرد و بازیکنان با کمترین نوسان ممکن، امتیازها را جمع کردند. وقتی پرسپولیس با خودش میجنگید، تراکتور با رقبا مسابقه میداد. و همان شد که باید میشد؛ جام در یادگار امام بالا رفت.
پایان فصل؛ آغاز یک بازنگری واقعی
فصل بیستوچهارم برای پرسپولیس نه پایان یک رقابت، بلکه آغاز یک ضرورت است؛ بازسازی. باشگاه باید به این پرسشها پاسخ دهد که چرا استخوانبندی تیم از هم پاشید؟ چرا مربی اشتباه انتخاب شد؟ چرا بازیکن خلاق جذب نشد؟ چرا اخطارها جدی گرفته نشد؟ چرا پرسپولیس، تیمی که میتوانست باز هم قهرمان باشد، در نیمههای فصل از کورس کنار رفت؟
پرسپولیس این فصل را به تراکتور نباخت؛ به خودش باخت. در نبردی که فقط یک تیم در آن بود. تیمی که مقابل خودش ایستاد، بحران ساخت و فرصتها را سوزاند. انگار قهرمانی فقط بردن دربی نیست؛ قهرمانی، حفظ ثبات و ساختارها است. سرخها در این فصل، آن ساختار را رها کرد؛ درست همان لحظهای که باید از آن دفاع میکرد.