- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان؛ باشگاه تراکتور سالها بود خرج میکرد. بیمحابا، بیحساب، و حتی بیحاصل! ستاره میخرید، نامهای بزرگ میآورد، مربیان خارجی میآورد و داخلیها را هر فصل عوض میکرد، اما جام؟ همیشه در ویترین دیگران بود و چیز عاید تیتیها نمیشد. تا اینکه یک تغییر اساسی اتفاق افتاد؛ در فصل بیستوچهارم لیگ برتر، آنها بالاخره فقط خرج نکردند، بلکه فکر هم کردند. اینبار تراکتور برای قهرمانی فقط به تیم خودش فکر نکرد؛ روی تیم حریف هم سرمایهگذاری کرد و رقیب، کسی نبود جز پرسپولیس.
طرح از تبریز، اجرا در تهران!
زنوزی و تیمش فهمیده بودند که اگر قرار است جامی به تبریز برود، باید از تهران عبور کند؛ نه فقط در زمین، بلکه پشت صحنه. آنها این بار مستقیم به سراغ مغز و قلب تیم قهرمان رفتند. مهدی ترابی، دانیال اسماعیلیفر و علیرضا بیرانوند؛ نامهایی که سالها ستون پرسپولیس بودند و در قهرمانی سرخها هم تاثیر کمی نداشتند که حالا یکییکی سر از تراکتور درآوردند. انگار کسی طرح براندازی طراحی کرده بود و لو نرفته بود! هر سه بازیکن، فصل را در تبریز شروع کردند. بعضی با قرارداد تمامشده، بعضی با قرارداد باقیمانده. اما مهم نبود؛ چون تراکتور آمده بود تا فقط تیم خودش را نبندد، بلکه تیم رقیب را هم تضعیف کند!
بازی در زمین آغاز نشد؛ بلکه در پشت صحنه چیده شد
از قبل، صحبتهایی مبنی بر اینکه مذاکرات تراکتور با این بازیکنان از اواسط فصل قبل شروع شده مطرح شده بود. در حالی که پرسپولیس هنوز درگیر کورس قهرمانی بود، تراکتور داشت آیندهاش را میساخت؛ با مهرههایی که هنوز پیراهن قرمز را به تن داشتند! این یعنی بازی از ماهها قبل آغاز شده بود؛ نه در دقیقه یک بازی اول لیگ، بلکه در مذاکرات محرمانهای که دست آخر، قلب پرسپولیس را هدف گرفت. پرسپولیس تعلل کرد چون برنامهای نداشت. تراکتور اما نهتنها پیشنهادهای مالی بهتری داشت، بلکه یک پروژه قهرمانی داشت که بازیکنان را متقاعد کرد.
دفاع افتاد، حمله خوابید، قهرمانی پرید!
نتیجه این جابهجاییها، تنها یک انتقال ساده نبود. پرسپولیس با این خروجیها، سه پست کلیدی خود را از دست داد. جانشین بیرانوند هنوز با فضای تیم اخت نگرفته، جانشین دانیال نتوانسته در حد نیمفصل هم خودی نشان بدهد و جای خالی ترابی هم در تمام فصل احساس شد. پرسپولیس در تمام این پستها ضعف داشت؛ دقیقاً همان پُستهایی که تراکتور از او گرفت. یعنی تراکتور پایههای قهرمانی پرسپولیس را در سکوت برداشت و بعد از آن فقط کافی بود دست آخر از روی نعش بیجان این تیم عبور کند.
نسخهای آلمانی با اجرای بومی!
تراکتور، راهی را رفت که بایرنمونیخ در آلمان سالها با آن بیرقیب ماند. همان راهی که لواندوفسکی را از دورتموند برداشت، گوتزه را در اوج جذب کرد و نویر را از رقیب مستقیمش بیرون کشید. حالا همان الگو، با مهر و امضای زنوزی، در تبریز پیاده شده. تفاوتش در اینجاست که بایرن انتقاد شنید، اما در ایران، هنوز بسیاری متوجه نشدهاند چه نقشهای در جریان بوده است!
مدعیان دیگر هم وسوسه میشوند؟
حالا سؤال اینجاست: آیا تیمهای دیگر هم به این روش رو میآورند؟ آیا استقلال بهجای گشتن دنبال کشف استعداد مستقیم سراغ ستاره سپاهان میرود؟ آیا گلگهر سعی میکند خط میانی نساجی را بخرد؟ آیا سپاهان امسال نیمنگاهی به دروازهبان پرسپولیس خواهد داشت؟ این روش جواب داده و مثل هر فرمول موفق، آماده کپیبرداری است. تنها چیزی که لازم دارد: بودجه، جسارت، و یک دشمن مشخص است.
پرسپولیس؛ از عرش به فرش، فقط با چند امضا!
پرسپولیس اگر میخواهد دوباره به دوران اوج خود بازگردد باید بداند که دیگر زمان سادهبینی گذشته است. قهرمانی فقط در زمین رقم نمیخورد بلکه در باشگاهها، در اتاقهای مذاکره، در جلسات پیش از فصل و حتی در زمان خواب مدیران رقیب نوشته میشود. اگر پرسپولیس هنوز میخواهد بزرگ بماند، باید بزرگ فکر کند؛ نه فقط درباره خرید، بلکه درباره نگهداشتن ستارهها. اگر قهرمانی فصل قبل با فوتبال بازی کردن آمد، این فصل قهرمانی با بازی گرفتن از پرسپولیس حاصل شد!
بازی تازه شروع شده، قوانین هم تغییر کردهاند
در فوتبال ایران، مسیر قهرمانی دیگر فقط از تمرین و تاکتیک نمیگذرد. حالا فصل نقلوانتقالات همانقدر اهمیت دارد که هفته پایانی لیگ تاثیر دارد. تراکتور این را فهمید، عمل کرد و مزدش را گرفت. پرسپولیس اما باید بیدار شود؛ چون اگر بخواهد با فرمول فصل پیش به استقبال فصل بعد برود، شاید ستارههای بیشتری را هم در راه تبریز، اصفهان و یا حتی کرمان گم کند.