کد خبر : ۱۵۲۴۲
۱۷:۴۷

۱۴۰۴/۰۱/۳۱

اگر رضازاده و تالاخادزه همدوره بودند، چه می شد؟/ رضازاده، پادشاه وزنه‌ها

روایت هوش مصنوعی نشان از برتری حسین رضازاده در رقابت با لاشا تالاخادزه دارد.

به گزارش میدان؛ از هوش مصنوعی سوال کردیم که اگر حسین رضازاده و لاشا تالاخادزه گرجستانی در یک زمان بودند و با هم وزنه می زدند چه اتفاقی می افتاد و کدام یک قویترین مرد جهان می شدند که روایت هوش مصنوعی نشان از برتری حسین رضازاده دارد.

در شاخص برای ارزیابی فقط اسامی دو قهرمان به هوش مصنوعی داده شده است.
ربات هوش مصنوعی از رقابت حسین رضازاده و لاشا تالاخادزه

مکان: ورزشگاه مرکزی پاریس
رویداد: دسته سنگین وزن وزنه‌برداری المپیک، +۱۰۹ کیلوگرم
سال: یک دنیای موازی، جایی بین ۲۰۰۴ و ۲۰۲۴

شرایط:
• هر دو در اوج آمادگی‌
• شرایط تمرین، تغذیه و تجهیزات کاملاً برابر
• پرچم ایران و گرجستان کنار هم در اهتزاز
• جمعیت غوغا کرده، همه منتظر هستند ببینند تاریخ‌ساز چه کسی است؟

حرکت اول – یک‌ضرب:
لاشا: با آرامش و لبخند مخصوص خودش روی صحنه میاد، ۲۲۰ کیلو – مثل پر، میزنه. تو حرکت دومش می‌ره سراغ ۲۲۵، رکورد دنیا، و راحت بلند می‌کنه.
رضازاده: کمی مضطرب ولی با چشم‌های آتیشی میاد جلو. شروع رو با ۲۱۵ می‌زنه، حرکت دوم ۲۲۲ – همه نفس‌ها تو سینه حبس. تو حرکت سوم؟ می‌ره سراغ ۲۲۶، یه کیلو بالاتر از لاشا! بلند می‌شه، یه لحظه لق می‌زنه، ولی می‌زنه بالا! ورزشگاه منفجر میشه.
نتیجه یک‌ضرب:
رضازاده: ۲۲۶
لاشا: ۲۲۵

حرکت دوم – دوضرب:
لاشا: بی‌نقص، ۲۵۵ رو مثل گرم کردن میزنه. بعد می‌ره سراغ ۲۶۷ – رکورد دنیا – با تمرکز فوق‌العاده، میزنه. جمعیت به احترامش بلند می‌شن.
رضازاده: اینجا وقتشه که اون حس “قهرمان از خاک” بودنش بیاد وسط. ۲۶۰ رو میزنه، بعد می‌ره سراغ ۲۶۸ – برای طلا و افتخار. همه جا ساکت. می‌ره بالا، فریاد می‌زنه، یه لحظه خم میشه، ولی نگه‌می‌داره… داور می گه بنداز – قبول شد!!
نتیجه دوضرب:
رضازاده: ۲۶۸
لاشا: ۲۶۷

مجموع نهایی:
رضازاده: ۴۹۴ کیلو
لاشا: ۴۹۲ کیلو

قهرمان افسانه‌ای: حسین رضازاده
اشک تو چشمای خودش، مربیش و یه ملت. لاشا با لبخند بهش دست می‌ده و می‌گه: “تو واقعاً افسانه‌ای هستی.”

پشت‌صحنه – رختکن ورزشگاه پاریس
حسین رضازاده نشسته رو نیمکت، حوله‌ای دور گردنش، نفس‌هاش هنوز سنگینه. یه لیوان آب می‌گیره، ولی دستش کمی می‌لرزه. مربی قدیمی‌ش با لبخند نزدیک میشه، می‌گه: “حسین… زدی به قلب تاریخ. دوباره.”
در باز می‌شه، لاشا تالاخادزه میاد داخل. لبخند به لب داره، ولی تو چشماش احترام موج می‌زنه. دستشو به رضازاده دراز می‌کنه.

لاشا: “تو تنها کسی هستی که واقعاً خواستم باهاش رقابت کنم.”
رضازاده: “و تو تنها کسی هستی که باعث شد از ته وجودم وزنه بزنم.”
دوتا قهرمان، یه لحظه دست همو فشار می‌دن، و انگار که کوه به کوه رسیده.

[اتاق کنفرانس مطبوعاتی – دقایقی بعد]
خبرنگارا دیوونه شدن. فلش دوربین، سوال‌های پی‌در‌پی.

سوالای پرتکرار:
“حسین، چطور تونستی لاشا رو شکست بدی؟”
“لاشا، حس‌ت چیه از اینکه رکوردات امروز شکسته شد؟”

رضازاده (لبخند تلخ و شیرین):
“رقابت با لاشا، مثل دویدن کنار باد بود. ولی یه چیزی هست که با وزنه قابل اندازه‌گیری نیست: عشق مردم. و اون، سنگین‌ترین وزنه‌ست.”

لاشا (با وقار):
“رکوردها عوض می‌شن. ولی بعضی قهرمانا برای همیشه می‌مونن. من امشب کنار یکی از اونا بودم.”

[پایان – غروب همون شب، کنار برج ایفل]
دو قهرمان کنار هم قدم می‌زنن. دوربین از پشت نشون می‌ده. نه سکو، نه وزنه‌ای، فقط دو انسان.
یکی اهل ایران، یکی از گرجستان.
ولی تو اون لحظه، فقط یه ملت وجود داره: ملتِ قهرمانی.

تیتر فردا در روزنامه‌ها:
“وقتی تاریخ خودش رو دوباره نوشت: رضازاده – پادشاهِ وزنه‌ها


گزارش خطا

ارسال نظر
  • آخرین اخبار
  • پربازدیدترین
  • پربحث‌ترین‌