- صفحه اصلی
- فوتبال ایران
- کشتی و وزنهبرداری
- توپ و تور
- رزمی
- ورزش زنان
- سایر ورزشها
- ورزش جهان
- چند رسانه ای
به گزارش میدان، یکی از مهمترین انتقادهایی که به وزیر ورزش و جوانان میشود استفاده از مدیرانی است که مدتهاست به پایان دوران مدیریتی خود رسیدهاند و تصور اینکه ورزش کشور با این مدیران راه به جایی ببرد بسیار سخت به نظر میرسد. کافیست نگاهی به مدیران و مشاوران احمد دنیامالی بیندازیم. مهمترین آنها محمدرضا داورزنی است؛ مردی که البته در والیبال دوران موفقی هم داشت؛ اما او در دوره آخر ریاست خود در این فدراسیون آنقدر ناکامی داشت که اعضای مجمع فدراسیون والیبال حتی با ریاست افتخاری او هم مخالفت کردند.
فریبا محمدیان در شرایطی به عنوان معاون امور زنان وزارت ورزش منصوب شد که هیچ دستاورد قابل توجهی در کارنامه مدیریتی او دیده نمیشود. او در فدراسیون اسکیت نتوانست گام موثری برای پیشرفت این فدراسیون بردارد و در فدراسیون والیبال اوضاع به همین منوال بود. حتی در دوران حضور سلطانیفر در وزارت ورزش که محمدیان معاون بانوان بود، هیچ اتفاق مثبتی برای ورزش بانوان رخ نداد.
علی رغبتی سالهاست در وزارت ورزش حضور دارد و تقریبا همه وزرای اخیر ورزش از مشاورههای او بهره گرفتند؛ اما سوال اینجاست که چرا این وزرا همگی با ناکامی به دوران حضورشان در وزارت ورزش پایان دادند؟ بحث اساسنامههای فدراسیونها، تشکیل فدراسیونهای جدید بدون هیچ پشتوانه منطقی و ... تصمیماتی بودند که در نهایت دود آن به چشم ورزش کشور رفت. نکته عجیب اینکه رغبتی به همر فدراسیونی هم که نزدیک شد و مشاوره داد، همین سرنوشت رخ داد!
نصرالله سجادی هم که از او به عنوان مدیر همیشگی ورزش کشور یاد میشود قصد ندارد میدان را خالی کند و آنقدر عشق به خدمت دارد که هر مدیری که به کمیته ملی المپیک میرود، مجبور است از مشاورههای وی استفاده کند.
در میان مدیرانی که در چند سال اخیر به عنوان وزیر ورزش انتخاب شدند تنها کیومرث هاشمی بود که با شناخت درستی که از ورزش داشت این حوزه را به سمت ثبات پیش میبرد؛ اما او در دوران کوتاه حضورش در وزارت ورزش، اشتباه بزرگی انجام داد که همچنان هم پیامدهای این انتخاب ادامه دارد. محمدشروین اسبقیان با وجود اینکه سالها در ورزش کشور حضور داشته اما هیچ گاه مدیری در حد و اندازههای کلان نبود؛ اما کیومرث هاشمی به دلیل اینکه نفرات مورد نظرش را نتوانست به عنوان معاون ورزش قهرمانی منصوب کند، ناچار شد اسبقیان را برای این سمت منصوب کند و حالا که مدتها از حضور وی در این معاونت میگذرد، هیچ اقدام مثبتی در عملکردش دیده نمیشود. مدیری که تنها خروجی اش مداحی برای وزیر بوده است!
مدیریت دفتر امور مشترکت فدراسیونها هم همچنان در اختیار احمد نامنی است؛ مدیری که علاقه زیادی به ریاست فدراسیون ترای اتلون داشت و در دورانی سرپرستیاش تلاش زیادی انجام داد تا این سمت را بر عهده بگیرد؛ اما در نهایت برای راضی کردن او، کلید دفتر امور مشترک فدراسیونها را در اختیار گرفت.
شاید تنها نکته مثبت در تیم مدیریتی و مشاوران دنیامالی، حضور عابدی محزون در دفتر برنامهریزی و نظارت ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان باشد. مدیری علمگرا و آشنا به مشکلات فدراسیونها که تاکنون هم اقدامات خوبی در این حوزه انجام داده است.
نگاه نتیجهگرایی که دنیامالی دارد،محصول مشاوره همین مدیران است و ای کاش روزی فرا برسد که ورزش کشور از این مدیران خلاصی پیدا کند؛ مدیرانی که تحت هر شرایطی به دنبال حفظ و بقای خود هستند و اهمیتی به منافع ورزش کشور نمیدهند.